حل نشدنی پیچیده، لاینحل، معمایی، حل ناشدنی، نامحلول، غیرقابل حل ادامه... پیچیده، لاینحل، معمایی، حل ناشدنی، نامحلول، غیرقابل حل فرهنگ واژه مترادف متضاد
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی غير قابلٍ للحلّ ادامه... غَيْرَ قَابِلٍ لِلْحَلَّ تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به عربی
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی isiyoweza kutatuliwa ادامه... isiyoweza kutatuliwa تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به سواحیلی
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی insolucionable ادامه... insolucionable تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی нерозв'язуваний ادامه... нерозв'язуваний تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به اوکراینی
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی nierozwiązywalny ادامه... nierozwiązywalny تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به لهستانی
حل نشدنیحَلّ نَشُدَنی tidak dapat diselesaikan ادامه... tidak dapat diselesaikan تصویر حل نشدنی دیکشنری فارسی به اندونزیایی